کلمه جو
صفحه اصلی

ساکت کردن


مترادف ساکت کردن : آرام ساختن، خاموش کردن، تشنج زدایی کردن

برابر پارسی : آرام کردن

فارسی به انگلیسی

hush, silence, still, to quite or sooth, to silence

to quite or sooth, to silence


hush, silence, still


فارسی به عربی

صمة , غط , ما زال , هادن , هدوء , هدی

مترادف و متضاد

conciliate (فعل)
اشتی دادن، ارام کردن، ساکت کردن

calm (فعل)
ارام کردن، ساکت کردن، فرو نشاندن

appease (فعل)
ارام کردن، ساکت کردن، خواباندن، تسکین دادن، فرو نشاندن

soothe (فعل)
ارام کردن، ساکت کردن، تسکین دادن، تسلی دادن، استمالت کردن، دل بدست اوردن، دلجویی کردن

quiet (فعل)
ارام کردن، ساکت کردن، تسکین دادن

still (فعل)
ارام کردن، ساکت کردن، عرق گرفتن از

silence (فعل)
ارام کردن، ساکت کردن، خفه کردن، خاموش کردن

pacify (فعل)
ارام کردن، ساکت کردن، خواباندن، تسکین دادن، فرو نشاندن

quieten (فعل)
ارام کردن، ساکت کردن، تسکین دادن

shush (فعل)
ساکت کردن، خفه کردن، هیس گفتن

talk down (فعل)
ساکت کردن، از رو بردن

آرام ساختن، خاموش کردن


تشنج‌زدایی کردن


۱. آرام ساختن، خاموش کردن
۲. تشنجزدایی کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) خاموش کردن آرام کردن .


کلمات دیگر: