تنظیم وقت، تنظیم سرعت چیزی، زمان گیری
زمان گیری
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
فرایند مشاهده و ثبت مدتزمان انجام یک عمل یا مجموعهای از اعمال
فرهنگستان زبان و ادب
{timing} [فیزیک] فرایند مشاهده و ثبت مدت زمان انجام یک عمل یا مجموعه ای از اعمال
کلمات دیگر: