کلمه جو
صفحه اصلی

سبک مغز

فارسی به انگلیسی

crack-brained, silly


childish


crack-brained, silly, bonkers, childish

فارسی به عربی

ابله , سخیف

مترادف و متضاد

silly (صفت)
چرند، مزخرف، نادان، ابله، احمق، بی مخ، کودکانه، بچگانه، احمقانه، سبک مغز، کم هوش

fool (صفت)
ابله، سفیه، سبک مغز

imbecile (صفت)
کند ذهن، بی کله، سبک مغز، ضعیف العقل

light-minded (صفت)
خل، سبک، بی قید، سبک مغز، خوش گذران، بی فکر

hare-brained (صفت)
گیج، بی پروا، وحشی، دیوانه، سبک مغز

weak-minded (صفت)
سبک مغز، ضعیف العقل، دارای روحیه ضعیف، سست عنصر

فرهنگ فارسی

بیعقل و بی وقار سبک سر و سبکسار سفیه ابله کم خرد احمق
سبکسر، سفیه، ابله، سبک عقل، کم خرد

فرهنگ معین

( ~ . مَ ) (ص مر. ) سبکسر، سفیه ، سبک عقل ، کم خرد.

لغت نامه دهخدا

سبک مغز. [ س َ ب ُ م َ ] ( ص مرکب ) بیعقل و بی وقار. ( غیاث ) ( آنندراج ). سبک سر و سبکسار. ( مجموعه مترادفات ص 207 ). سفیه. ابله. کم خرد. احمق. جلف :
سبک مغزان بشور آیند از هر حرف بیمغزی
بفریاد آورد اندک نسیمی نیستانی را.
صائب.
خود ز سبک مغز و تندخوی چه خیزد
تا که شود کار ملک راست از ایشان.
سیدنصراﷲ تقوی.

فرهنگ عمید

سبک سر، سفیه، ابله، سبک عقل، کم خرد: سبک مغزان به شور آیند از هر حرف بی مغزی / به فریاد آورد اندک نسیمی نیستانی را (صائب: لغت نامه: سبک مغز ).

پیشنهاد کاربران

moron

سبک مشرب ، تنک خرد ( * نه تنگ خرد )

سبک مغزی یعنی چه

تنک مغز. [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ م َ ] ( ص مرکب ) سبک مغز. ( آنندراج ) . رجوع به تنک و دیگر ترکیبهای آن شود.


کلمات دیگر: