زرخیز
فارسی به انگلیسی
auriferous, rich(in natural resources)
auriferous, rich
مترادف و متضاد
طلادار، زرخیز
فرهنگ فارسی
معدن یازمینی که از آن زربدست آید، سودبسیاردهنده
( صفت ) ۱ - معدنی که دارای طلا باشد کان زر . ۲ - زمینی که از آن سود بسیار بدست آید : خطه زرخیز گیلان و مازندران .
زمینی که پر منافع و سود انگیز و برومند باشد زمینهایی که دارای کان زر بوده هر چیز که ثمر و حاصل آن زر باشد توانگر و مال دار
( صفت ) ۱ - معدنی که دارای طلا باشد کان زر . ۲ - زمینی که از آن سود بسیار بدست آید : خطه زرخیز گیلان و مازندران .
زمینی که پر منافع و سود انگیز و برومند باشد زمینهایی که دارای کان زر بوده هر چیز که ثمر و حاصل آن زر باشد توانگر و مال دار
فرهنگ معین
(زَ ) (ص مر. ) ۱ - معدنی که دارای طلا باشد. ۲ - زمینی که از آن سود بسیار به دست آید: خطة زرخیز.
لغت نامه دهخدا
زرخیز. [ زَ ] ( نف مرکب ) زمینی که پرمنافع و سودانگیز و برومند باشد. ( آنندراج ). هر زمینی که سود بسیار از آن بردارند. اراضی زرخیز. مملکتی زرخیز. پرحاصل و پربرکت. که از آن ثروت و مال فراوان بدست آید. || زمینهایی که دارای کان زر بوده. || هر چیز که ثمر و حاصل آن زر باشد. || توانگر و مالدار. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
۱. ویژگی معدن یا زمینی که از آن زر به دست آید.
۲. ویژگی زمین حاصل خیز.
۲. ویژگی زمین حاصل خیز.
پیشنهاد کاربران
دارای خاک حاصل خیز ومعدن های باارزش
دارای خاک حاصل نیز و معدن های با ارزش
دارای خاک حاصل خیز و معادن باارزش
کلمات دیگر: