سبز رنگ
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
سبز، سبز رنگ، مایل به سبز، سبز مانند
بی تجربه، پوشیده از سبزه، سبز رنگ
فرهنگ فارسی
گندم گون
لغت نامه دهخدا
سبزرنگ. [ س َ رَ ] ( ص مرکب ) گندم گون. اسمر. ( مجموعه مترادفات ص 302 ) :
رطب سبزرنگ است کی سرخ گردد
که آب مه و ماه آبی نبیند.
رطب سبزرنگ است کی سرخ گردد
که آب مه و ماه آبی نبیند.
خاقانی.
فرهنگ عمید
هرچیزی که به رنگ سبز باشد، سبزارنگ.
پیشنهاد کاربران
زنگاری
کلمات دیگر: