کلمه جو
صفحه اصلی

زل زل نگاه کردن

فارسی به انگلیسی

gawk, gaze, fix, peer, stare, regard


gawk, gaze, fix, peer, stare, regard, to stare or glare

to stare or glare


فارسی به عربی

نظرة

مترادف و متضاد

gaze (فعل)
خیره شدن، خیره نگاه کردن، زل زل نگاه کردن، چشم دوختن، بادقت نگاه کردن

فرهنگ فارسی

خیر خیر نگاه کردن خیره خیره دیدن کسی را .

لغت نامه دهخدا

زل زل نگاه کردن . [ زُ زُ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خیره خیره دیدن کسی را. خیرخیر نگاه کردن . بربر نگاه کردن . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زل زدن شود.


پیشنهاد کاربران

زل زل نگاه کردن . [ زُ زُ ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خیره خیره دیدن کسی را، بربر نگاه کردن


کلمات دیگر: