کلمه جو
صفحه اصلی

زمین مزروعی

فارسی به انگلیسی

arable

فارسی به عربی

صالح للزراعة , مزرعة

مترادف و متضاد

farm (اسم)
فرم، زمین مزروعی، مزرعه، کشتزار، پرورشگاه حیوانات اهلی

tilth (اسم)
زمین مزروعی، خیش، کشت، زمین کشت شده

arable (صفت)
قابل زرع، قابل کشتکاری، زمین مزروعی


کلمات دیگر: