سبکدستی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
براعة
مترادف و متضاد
چابکی، مهارت، چالاکی، تردستی، زبر دستی، سبکدستی
فرهنگ فارسی
عمل و حالت سبکدست .
لغت نامه دهخدا
سبکدستی. [ س َ ب ُ دَ ] ( حامص مرکب )جلدی. چابکی در کارها که بدست کنند. ( رشیدی ). شعوذه. ( دهار ) : و اسود از بنی مذحج بود و چیزها کردی شگفت که مردم را عجب آمدی از سبکدستی او و بزبان فصیح و گشاده و سخندان بود. ( قصص الانبیاء ص 234 ).
مرا به نیم کرشمه بکشتی ای کافر
فغان ز کفر تو و آه از این سبکدستی.
مرا به نیم کرشمه بکشتی ای کافر
فغان ز کفر تو و آه از این سبکدستی.
خاقانی.
کلمات دیگر: