نابینا شدن . یا درویش شدن
ضراکه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( ضراکة ) ضراکة. [ ض َ ک َ ] ( ع مص ) نابینا شدن. || درویش شدن. || بدحال شدن. || گول گردیدن. || بر جای ماندن. || درشت و سخت شدن پی و رگ حلق. ( منتهی الارب ). سخت اندام شدن. ( زوزنی ).
ضراکة. [ ض َ ک َ ] (ع مص ) نابینا شدن . || درویش شدن . || بدحال شدن . || گول گردیدن . || بر جای ماندن . || درشت و سخت شدن پی و رگ حلق . (منتهی الارب ). سخت اندام شدن . (زوزنی ).
کلمات دیگر: