کلمه جو
صفحه اصلی

ضباء

لغت نامه دهخدا

ضباء. [ ض َب ْ با ] ( اِخ ) جایگاهی است. ( معجم البلدان ).

ضباء. [ ض َب ْءْ ] ( ع مص ) ضُبوء. دوسیدن بزمین. || برچفسانیدن کسی را بزمین. || پنهان شدن. پنهان شدن تا بفریبد کسی را. || برآمدن. بلند شدن بسوی چیزی و پناه بردن بدان. || شرم داشتن از کسی. ( منتهی الارب ).

ضباء. [ ض َب ْ با ] (اِخ ) جایگاهی است . (معجم البلدان ).


ضباء. [ ض َب ْءْ ] (ع مص ) ضُبوء. دوسیدن بزمین . || برچفسانیدن کسی را بزمین . || پنهان شدن . پنهان شدن تا بفریبد کسی را. || برآمدن . بلند شدن بسوی چیزی و پناه بردن بدان . || شرم داشتن از کسی . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: