کلمه جو
صفحه اصلی

ضبار

لغت نامه دهخدا

ضبار. [ ض ِ / ض ُ ] ( ع اِ ) کتابها ( واحد ندارد ). ( منتهی الارب ).

ضبار. [ ض ُ ] ( اِخ ) نام کوهیست نزدیک حرةالنار. ( معجم البلدان ).

ضبار. [ ض َب ْ با ] ( اِخ ) نام سگی است. ( منتخب اللغات ).

ضبار. [ ض ُب ْ با ] ( ع اِ ) درختی است مانا به درخت بلوط. ( منتهی الارب ).

ضبار. [ ض َب ْ با ] (اِخ ) نام سگی است . (منتخب اللغات ).


ضبار. [ ض ِ / ض ُ ] (ع اِ) کتابها (واحد ندارد). (منتهی الارب ).


ضبار. [ ض ُ ] (اِخ ) نام کوهیست نزدیک حرةالنار. (معجم البلدان ).


ضبار. [ ض ُب ْ با ] (ع اِ) درختی است مانا به درخت بلوط. (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: