ضحضحة. [ ض َ ض َ ح َ ] (ع مص )روش آب یا سراب . ضَحْضَح . ضُحْضُح . (منتهی الارب ).
ضحضحه
لغت نامه دهخدا
( ضحضحة ) ضحضحة. [ ض َ ض َ ح َ ] ( ع مص )روش آب یا سراب. ضَحْضَح. ضُحْضُح. ( منتهی الارب ).
ضحضحة. [ ض َ ض َ ح َ ] ( ع مص ) جنبیدن سراب و درخشیدن آن. || روان شدن آب. || هویدا و آشکار گردیدن کار. ( منتهی الارب ).
ضحضحة. [ ض َ ض َ ح َ ] ( ع مص ) جنبیدن سراب و درخشیدن آن. || روان شدن آب. || هویدا و آشکار گردیدن کار. ( منتهی الارب ).
ضحضحة. [ ض َ ض َ ح َ ] (ع مص ) جنبیدن سراب و درخشیدن آن . || روان شدن آب . || هویدا و آشکار گردیدن کار. (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: