عاطنة. [ طِ ن َ ] (اِخ ) لنگرگاهی است در بحر یمن . (منتهی الارب ).
عاطنه
لغت نامه دهخدا
( عاطنة ) عاطنة. [ طِ ن َ] ( ع ص ) مؤنث عاطن. شتران سیراب فروخفته در خوابگاه. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). و رجوع به عاطن شود.
عاطنة. [ طِ ن َ ] ( اِخ ) لنگرگاهی است در بحر یمن. ( منتهی الارب ).
عاطنة. [ طِ ن َ ] ( اِخ ) لنگرگاهی است در بحر یمن. ( منتهی الارب ).
عاطنة. [ طِ ن َ] (ع ص ) مؤنث عاطن . شتران سیراب فروخفته در خوابگاه . (اقرب الموارد) (آنندراج ). و رجوع به عاطن شود.
کلمات دیگر: