کلمه جو
صفحه اصلی

ضحیاء

لغت نامه دهخدا

ضحیاء. [ ض َح ْ ] ( ع ص ، اِ ) نام اسپی است ، یا اسب اشهب. ( منتهی الارب ). مادیان سپید. ( منتخب اللغات ). || لیلة ضَحْیاء؛ شب روشن بی ابر. ( منتهی الارب ). شبی روشن. ( مهذب الاسماء ). || زنی که موی بر نهفت ندارد.

ضحیاء. [ ض َح ْ ] ( اِخ ) نام اسب عمربن عامر. ( منتهی الارب ).

ضحیاء. [ ض َح ْ ] (اِخ ) نام اسب عمربن عامر. (منتهی الارب ).


ضحیاء. [ ض َح ْ ] (ع ص ، اِ) نام اسپی است ، یا اسب اشهب . (منتهی الارب ). مادیان سپید. (منتخب اللغات ). || لیلة ضَحْیاء؛ شب روشن بی ابر. (منتهی الارب ). شبی روشن . (مهذب الاسماء). || زنی که موی بر نهفت ندارد.



کلمات دیگر: