کلمه جو
صفحه اصلی

ضریطه

لغت نامه دهخدا

( ضریطة ) ضریطة. [ ض ُ رَ طَ ] ( ع ص )نعجةٌ ضُرَیطة؛ گوسفند ماده فربه. در مثل است : الاخذ سریطی و القضاء ضُریطی ؛ یعنی وقت گرفتن قرض در حلق فروبردن است و در وقت وام گوز زدن. در حق شخصی گویند که در ادای وام سست و مُحیل باشد. ( منتهی الارب ).

ضریطة. [ ض ُ رَ طَ ] (ع ص )نعجةٌ ضُرَیطة؛ گوسفند ماده ٔ فربه . در مثل است : الاخذ سریطی و القضاء ضُریطی ؛ یعنی وقت گرفتن قرض در حلق فروبردن است و در وقت وام گوز زدن . در حق شخصی گویند که در ادای وام سست و مُحیل باشد. (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: