ضغو. [ ض َغ ْوْ ] ( ع اِ ) ضُغاء. بانگ روباه و گربه و مانند آن. ( منتهی الارب ).
ضغو. [ ض َغ ْوْ ] ( ع مص ) سست و کوفته گردیدن. || ناراستی کردن و خیانت کردن مُقامر. || نالیدن و بانگ کردن گربه و مانند آن. ( منتهی الارب ). بانگ کردن روباه. ( تاج المصادر ).
ضغو. [ ض َغ ْوْ ] ( ع مص ) سست و کوفته گردیدن. || ناراستی کردن و خیانت کردن مُقامر. || نالیدن و بانگ کردن گربه و مانند آن. ( منتهی الارب ). بانگ کردن روباه. ( تاج المصادر ).