کلمه جو
صفحه اصلی

طاطری

لغت نامه دهخدا

طاطری. [ری ی ] ( ع ص ) نسبتی است که در زبان عامه افاده معنی کرباس فروش و فروشنده هر جامه سپیدی میکند. ( سمعانی ). یاقوت گوید: لا ادری این هی. و فی کتاب الشام ؛ انبأنا ابوعلی الحداد، انبأنا ابوبکربن زیدة، انبأنا سلیمان بن احمد؛ کُل ُ من یبیع الکرابیس بدمشق ، یسمی الطاطری. ( معجم البلدان ج 6 ). رجوع به طاطریة شود.

طاطری. [ طَ ] ( اِخ ) از متکلمین شیعه است و کتاب الامامة از اوست. ( ابن الندیم ). ابوسهل اسماعیل بن علی بن النوبخت النوبختی را کتابی است بنام کتاب الرد علی الطاطری فی الامامة. ( ابن الندیم ).

طاطری . [ طَ ] (اِخ ) از متکلمین شیعه است و کتاب الامامة از اوست . (ابن الندیم ). ابوسهل اسماعیل بن علی بن النوبخت النوبختی را کتابی است بنام کتاب الرد علی الطاطری فی الامامة. (ابن الندیم ).


طاطری . [ری ی ] (ع ص ) نسبتی است که در زبان عامه افاده ٔ معنی کرباس فروش و فروشنده ٔ هر جامه ٔ سپیدی میکند. (سمعانی ). یاقوت گوید: لا ادری این هی . و فی کتاب الشام ؛ انبأنا ابوعلی الحداد، انبأنا ابوبکربن زیدة، انبأنا سلیمان بن احمد؛ کُل ُ من یبیع الکرابیس بدمشق ، یسمی الطاطری . (معجم البلدان ج 6). رجوع به طاطریة شود.



کلمات دیگر: