طاف. ( ع ص ) رجل طاف ؛ مرد بسیارطواف. ( منتهی الارب ). بسیار طواف کننده.
طاف. ( اِخ ) نام رودی به دهستان علیاء نهاوند.
طاف. ( اِخ ) نام رودی به دهستان علیاء نهاوند.
طاف . (اِخ ) نام رودی به دهستان علیاء نهاوند.
طاف . (ع ص ) رجل طاف ؛ مرد بسیارطواف . (منتهی الارب ). بسیار طواف کننده .