کلمه جو
صفحه اصلی

طاف

لغت نامه دهخدا

طاف. ( ع ص ) رجل طاف ؛ مرد بسیارطواف. ( منتهی الارب ). بسیار طواف کننده.

طاف. ( اِخ ) نام رودی به دهستان علیاء نهاوند.

طاف . (اِخ ) نام رودی به دهستان علیاء نهاوند.


طاف . (ع ص ) رجل طاف ؛ مرد بسیارطواف . (منتهی الارب ). بسیار طواف کننده .



کلمات دیگر: