خانه بیزار دشمن خانه
خانه دشمن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خانه دشمن. [ ن َ / ن ِ دُ م َ ] ( ص مرکب ) خانه بیزار. دشمن خانه. ( آنندراج ) :
در دیده و دلم نبود اشک را قرار
طفلی که شوخ طبع بود خانه دشمن است.
در هوایت خانه دشمن همچو دود مجمرم.
در دیده و دلم نبود اشک را قرار
طفلی که شوخ طبع بود خانه دشمن است.
حکیم ( از آنندراج ).
بسکه سودا بر سر کوی تو پیچد در سرم در هوایت خانه دشمن همچو دود مجمرم.
کلیم ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: