زمینی که از آنجا دل بر آمدن نخواهد
خاک جلوگیر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خاک جلوگیر. [ ک ِ ج ِ ل َ / لُو ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زمینی که از آنجا دل برآمدن نخواهد. ( آنندراج ) :
چون برق فتادیم بخاشاک تعلق
زین خاک جلوگیر بیک گام گذشتیم.
چون برق فتادیم بخاشاک تعلق
زین خاک جلوگیر بیک گام گذشتیم.
صائب ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: