کشته شدن و خاموش شدن چراغ . خاموش شدن چراغ .
چراغ نشستن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چراغ نشستن. [ چ َ / چ ِ ن ِ ش َ ت َ ] ( مص مرکب ) کشته شدن و خاموش شدن چراغ. ( آنندراج ). خاموش شدن چراغ ( ارمغان آصفی ) :
از دم سرد دلم سوز جگر ننشیند
این چراغیست که از باد سحر ننشیند.
از دم سرد دلم سوز جگر ننشیند
این چراغیست که از باد سحر ننشیند.
شانی تکلو ( از آنندراج ).
رجوع به چراغ گل شدن و چراغ مردن شود.کلمات دیگر: