کنایه از خورشید . چراغ روز . آفتاب .
چراغ شمس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چراغ شمس. [ چ َ / چ ِ غ ِ ش َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه است از خورشید. چراغ روز. آفتاب :
این چراغ شمس کو روشن بود
نزفتیله پنبه و روغن بود.
این چراغ شمس کو روشن بود
نزفتیله پنبه و روغن بود.
مولوی.
کلمات دیگر: