خاک ریختن بر خاک پراکندن بر
خاک پاشیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خاک پاشیدن. [ دَ ] ( مص مرکب ) خاک ریختن بر. خاک پراکندن بر. حَثو. ( تاج المصادر بیهقی ) :
گرش پای بوسی نداردت پاس
ورش خاک پاشی ندارد هراس.
گرش پای بوسی نداردت پاس
ورش خاک پاشی ندارد هراس.
سعدی ( بوستان ).
کلمات دیگر: