consciousness, science
دانستگی
فارسی به انگلیسی
knowingness, knowledge, intention
فرهنگ فارسی
حالت و چگونگی دانسته
لغت نامه دهخدا
دانستگی. [ ن ِ ت َ / ت ِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی دانسته. کیفیت دانسته. خبر. ( منتهی الارب ). علم و معرفت و دانش.( ناظم الاطباء ). دانست. دانش و دانائی. ( آنندراج ).
کلمات دیگر: