کلمه جو
صفحه اصلی

خاوندی

لغت نامه دهخدا

خاوندی. [ وَ ] ( اِ ) چاشنی. مزه. || ( ص نسبی ) غربی. || ( حامص ) استادی. || خداوندی. پادشاهی. سلطنت. ( از ناظم الاطباء ).

خاوندی. [ وَ ] ( اِخ ) نام قریه ای است در بیست هزار و پانصد گزی جنوب غربی قریه سروبی ولایت کابل به افغانستان. این ده بین 69 درجه و 34 دقیقه و 35 ثانیه طول شرقی و خط 34 درجه و 32 دقیقه و 56 ثانیه عرض شمالی قرار دارد. ( از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2 ).

خاوندی . [ وَ ] (اِ) چاشنی . مزه . || (ص نسبی ) غربی . || (حامص ) استادی . || خداوندی . پادشاهی . سلطنت . (از ناظم الاطباء).


خاوندی . [ وَ ] (اِخ ) نام قریه ای است در بیست هزار و پانصد گزی جنوب غربی قریه ٔ سروبی ولایت کابل به افغانستان . این ده بین 69 درجه و 34 دقیقه و 35 ثانیه ٔ طول شرقی و خط 34 درجه و 32 دقیقه و 56 ثانیه ٔ عرض شمالی قرار دارد. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2).



کلمات دیگر: