کلمه جو
صفحه اصلی

چراغ مست شدن

فرهنگ فارسی

رست است بلبل بازان را که شامگاه بلبل را در برابر چراغان بر روی دست دارند تا از روشنی چراغ بر سر مستی آید و گویا شود .

لغت نامه دهخدا

چراغ مست شدن. [ چ َ / چ ِ م َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) رسم است بلبل بازان را که شامگاه بلبل را در برابر چراغان بر روی دست دارند تا از روشنی چراغ بر سر مستی آید و گویا شود. ( آنندراج ). مست گشتن از خیره شدن بر چراغ ، گویا بلبل اینطور است. ( فرهنگ نظام ) :
بشور آمده مرغ دل از خیال کسی
چراغ مست شد این بلبل از جمال کسی.
سالک یزدی ( از آنندراج ).


کلمات دیگر: