کلمه جو
صفحه اصلی

ذوتبع

لغت نامه دهخدا

ذوتبع. [ ت ُب ْ ب َ ] ( اِخ ) ملک همدان. رجوع به کلمه سلحین در معجم البلدان یاقوت شود.

ذوتبع. [ ت َ ب ِ ] ( اِخ ) ذوتبع اصغر. لقب یکی از ملوک حمیر، معاصر سلیمان نبی وگویند سلیمان بلقیس ملکه سبا را بزنی به وی داد.

ذوتبع. [ ت َ ب ِ ] (اِخ ) ذوتبع اصغر. لقب یکی از ملوک حمیر، معاصر سلیمان نبی وگویند سلیمان بلقیس ملکه ٔ سبا را بزنی به وی داد.


ذوتبع. [ ت ُب ْ ب َ ] (اِخ ) ملک همدان . رجوع به کلمه ٔ سلحین در معجم البلدان یاقوت شود.



کلمات دیگر: