کلمه جو
صفحه اصلی

چراغ بسمل

فرهنگ فارسی

از صفات چراغ ٠ چون مرده و کشته و خاموش و افسرده .

لغت نامه دهخدا

چراغ بسمل. [ چ َ / چ ِ غ ِ ب ِ م ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از صفات چراغ ، چون مرده و کشته و خاموش و افسرده. ( آنندراج ). رجوع به چراغ خاموش شود.


کلمات دیگر: