جبرال . [ ج َ ] (اِخ ) لغتی است در جبرائیل ، نام فرشته وحی . (ازمنتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به جبرائیل شود.
جبرال
لغت نامه دهخدا
جبرال . [ ج ِ ] (اِخ ) نام فرشته ٔ وحی . لغتی است در جبرائیل . (از منتهی الارب ). رجوع به جبرائیل شود.
جبرال. [ ج َ ] ( اِخ ) لغتی است در جبرائیل ، نام فرشته وحی. ( ازمنتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به جبرائیل شود.
جبرال. [ ج ِ ] ( اِخ ) نام فرشته وحی. لغتی است در جبرائیل. ( از منتهی الارب ). رجوع به جبرائیل شود.
جبرال. [ ج ِ ] ( اِخ ) نام فرشته وحی. لغتی است در جبرائیل. ( از منتهی الارب ). رجوع به جبرائیل شود.
کلمات دیگر: