خواجه نصیرالدین طوسی
دانای طوس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دانای طوس. [ ی ِ ]( اِخ ) فردوسی طوسی. ( شرفنامه ) ( برهان ) :
سخنگوی پیشینه دانای طوس
که آراست روی سخن چون عروس.
دانای طوس. [ ی ِ ] ( اِخ )خواجه نصیرالدین طوسی. ( برهان ) ( لغت محلی شوشتر ).
سخنگوی پیشینه دانای طوس
که آراست روی سخن چون عروس.
نظامی.
دانای طوس. [ ی ِ ] ( اِخ )خواجه نصیرالدین طوسی. ( برهان ) ( لغت محلی شوشتر ).
دانای طوس . [ ی ِ ] (اِخ )خواجه نصیرالدین طوسی . (برهان ) (لغت محلی شوشتر).
دانای طوس . [ ی ِ ](اِخ ) فردوسی طوسی . (شرفنامه ) (برهان ) :
سخنگوی پیشینه دانای طوس
که آراست روی سخن چون عروس .
سخنگوی پیشینه دانای طوس
که آراست روی سخن چون عروس .
نظامی .
کلمات دیگر: