جفا کردن
خار نهادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خار نهادن. [ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) جفا کردن. ( آنندراج ) ( برهان قاطع ) ( انجمن آرای ناصری ) :
عارض او در نکوئی خار بر گل می نهد
قامت او در شمائل تاب عرعر می دهد.
عارض او در نکوئی خار بر گل می نهد
قامت او در شمائل تاب عرعر می دهد.
مجیرالدین بیلقانی ( از آنندراج ).
|| نافرمانی کردن. ( برهان قاطع ) ( انجمن آرای ناصری ).پیشنهاد کاربران
خار نهند:یعنی آزار را ترک کنند
( ( اینهمه چه؟ تا کرمش بنگرند
خار نهند از گل او برخورند ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 193 . )
( ( اینهمه چه؟ تا کرمش بنگرند
خار نهند از گل او برخورند ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 193 . )
کلمات دیگر: