کلمه جو
صفحه اصلی

خاریدنی

لغت نامه دهخدا

خاریدنی. [ دَ ] ( ص لیاقت ) قابل خاریدن. لائق خاریدن. موصوف این کلمه به وصفی درآمده است که میتوان عمل خاریدن برآن واقع کرد.


کلمات دیگر: