در مقام داد خواهی بر آمدن
دادخواه شدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دادخواه شدن. [ خوا / خا ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) در مقام دادخواهی برآمدن. در مقام عدالت جوئی برآمدن. از کسی نزد کسی شکایت بردن. رافع قصه گشتن :
پیش خردمند شدم دادخواه
از تن خوشخوار گنهکار خویش .
پیش خردمند شدم دادخواه
از تن خوشخوار گنهکار خویش .
ناصرخسرو.
کلمات دیگر: