ساکت بواسطه حیا زن شرمگین جمع خرد .
خارد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خارد. [ رِ ] ( ع ص ) ساکت بواسطه حیا. ( ناظم الاطباء ). زن شرمگین. ج ، خُرَّد. ( مهذب الاسماء ).
دانشنامه عمومی
خارْدَ:(kharda) در گویش گنابادی یعنی خوردن غذا یا نوشیدنی ، برخورد کردن دو یا چند چیز با هم
کلمات دیگر: