کلمه جو
صفحه اصلی

ذأی

لغت نامه دهخدا

ذأی. [ ذَءْی ْ ] ( ع مص ) ذأو. ذأی ابل ِ؛ راندن و دور کردن شتران را. || ذأی بقَل ؛ پژمریدن تره. پلاسیدن سبزی. || ذأی مراءة؛ آرمیدن با او.


کلمات دیگر: