دهی از دهستان خسرو شیر بخش جغتای شهرستان سبزوار
دادیان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دادیان . (اِخ ) همان پیشدادیان است . (آنندراج ). اما این معنی بر اساسی نیست و دادیان پیشدادیان یا مخفف آن نیست و معنی تمام کلمه از این جزء برنمی آید.
دادیان. ( اِخ ) همان پیشدادیان است. ( آنندراج ). اما این معنی بر اساسی نیست و دادیان پیشدادیان یا مخفف آن نیست و معنی تمام کلمه از این جزء برنمی آید.
دادیان. ( اِخ ) دهی از دهستان خسروشیر بخش جغتای شهرستان سبزوار. جلگه ای معتدل و دارای 100 تن سکنه. آب آنجا از قنات. محصول آن غلات و پنبه و کنجد و زیره. شغل اهالی زراعت و راه آنجا اتومبیل رو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
دادیان. ( اِخ ) دهی از دهستان خسروشیر بخش جغتای شهرستان سبزوار. جلگه ای معتدل و دارای 100 تن سکنه. آب آنجا از قنات. محصول آن غلات و پنبه و کنجد و زیره. شغل اهالی زراعت و راه آنجا اتومبیل رو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
دادیان . (اِخ ) دهی از دهستان خسروشیر بخش جغتای شهرستان سبزوار. جلگه ای معتدل و دارای 100 تن سکنه . آب آنجا از قنات . محصول آن غلات و پنبه و کنجد و زیره . شغل اهالی زراعت و راه آنجا اتومبیل رو است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
پیشنهاد کاربران
دیان به معنی قاضی و معنی دیگر پاداش دهنده است و دا در زبان لری به معنای مادر میباشد ترکیب این دو میشود مادر قاضی یا مادر پاداش دهندهمی باشد
کلمات دیگر: