کلمه .
ذات شفه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( ذات شفة ) ذات شفة. [ت ُ ش َف َ] ( ع اِ مرکب ) کلمه : کلّمته فما رَد علی ذات شفة؛ با وی گفتم و او یک کلمه پاسخ نکرد یا هیچ نگفت.
ذات شفة. [ت ُ ش َف َ] (ع اِ مرکب ) کلمه : کلّمته فما رَد علی ّ ذات شفة؛ با وی گفتم و او یک کلمه پاسخ نکرد یا هیچ نگفت .
کلمات دیگر: