کلمه جو
صفحه اصلی

داد دهی

فرهنگ فارسی

عمل داده عدل

لغت نامه دهخدا

داددهی. [ دِ ] ( حامص مرکب ) عمل دادده. عدل. عدالت. داد دادن.


کلمات دیگر: