قسمی از شکستگیهای سر است .
ذات الرأس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ذات الرأس. [ تُرْ رَءْس ْ ] ( ع اِ مرکب ) قسمی از شکستگیهای سر( شجة ) است. عوف هجیمی راست :
و هم ضربوک ذات الرأس حتی
بدت ام الدماع من العظام.
و هم ضربوک ذات الرأس حتی
بدت ام الدماع من العظام.
( از المرصع ).
کلمات دیگر: