عدالت پیشه دارد
داد پیشه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دادپیشه. [ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) که عدالت پیشه دارد. عدل پیشه. که عدل پیشه دارد :
برد سرهنگ دادپیشه زپیش
آن پریچهره را بخانه خویش.
برد سرهنگ دادپیشه زپیش
آن پریچهره را بخانه خویش.
نظامی.
کلمات دیگر: