کلمه جو
صفحه اصلی

ذات الشیح

لغت نامه دهخدا

ذات الشیح. [ تُش ْ شی ] ( اِخ ) صاحب المرصع گوید: موضعالحزن من دیار بنی تمیم. و در منتهی الارب آید: موضعی است در دیار بنی یربوع که در آن گیاه شیح بسیار روید.


کلمات دیگر: