کلمه جو
صفحه اصلی

ذات الحمام

لغت نامه دهخدا

ذات الحمام. [ تُل ْ ح َم ْ ما ] ( اِخ ) موضعی است میان اسکندریة و افریقیة. رجوع به افریقیه شود.در چهل فرسنگی مغرب مصر. ( المرصع ). و یاقوت گوید درفتوح ذکر آن آمده است. و به افریقیة نزدیکتر است.

ذات الحمام. [ تُل ْ ح ُ ] ( اِخ ) موضعی است میان مکه و مدینه. || نام آبی بدیار قُشیر، نزدیک یمامة. || نام آبی جاهلی. به ضریّة.

ذات الحمام . [ تُل ْ ح َم ْ ما ] (اِخ ) موضعی است میان اسکندریة و افریقیة. رجوع به افریقیه شود.در چهل فرسنگی مغرب مصر. (المرصع). و یاقوت گوید درفتوح ذکر آن آمده است . و به افریقیة نزدیکتر است .


ذات الحمام . [ تُل ْ ح ُ ] (اِخ ) موضعی است میان مکه و مدینه . || نام آبی بدیار قُشیر، نزدیک یمامة. || نام آبی جاهلی . به ضریّة.



کلمات دیگر: