عجین رقیق . یا گل رقیق .
راتج
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
راتج. [ ت ِ ] ( اِخ ) یکی از قلعه های یهود در مدینة است و آن ناحیه بدین اسم نامیده میشود. در احادیث و جنگنامه ها نام آن آمده است. ( معجم البلدان ).
راتج. [ ت ِ ] ( ع اِ ) عجین رقیق. || گل رقیق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
راتج. [ ت ِ ] ( ع اِ ) عجین رقیق. || گل رقیق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
راتج . [ ت ِ ] (اِخ ) یکی از قلعه های یهود در مدینة است و آن ناحیه بدین اسم نامیده میشود. در احادیث و جنگنامه ها نام آن آمده است . (معجم البلدان ).
راتج . [ ت ِ ] (ع اِ) عجین رقیق . || گل رقیق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: