مرادف خار خلیدن و خار رفتن در چیزی بود
خار نشاندن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خار نشاندن. [ ن ِ دَ ] ( مص مرکب ) خارکشتن و مرادف خار خلیدن و خار رفتن در چیزی بود :
خار سودای تو در دل بهوای گل وصل
بنشاندیم همه خون جگر بار آورد.
خار سودای تو در دل بهوای گل وصل
بنشاندیم همه خون جگر بار آورد.
خواجه جمال الدین سلمان ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: