کلمه جو
صفحه اصلی

دادار دودور

فرهنگ فارسی

بکنایه شرم آدمی

لغت نامه دهخدا

دادار دودور. ( اِ مرکب ) به کنایه شرم آدمی ؛ گویند: به دادار دودورش خندید، نظیر به فلانش خندید.


کلمات دیگر: