در روابط بین المللی، یک قدرت منطقه ای کشوری است که در یک ناحیه جغرافیایی دارای قدرت است. کشورهایی که از قدرت خود به خوبی استفاده می کنند و در ناحیه ای از جهان قدرت دارند، دارای برتری منطقه ای خواهند بود.
بخشی از یک منطقه قابل تعریف را با هویت خود تشکیل دهد.
ادعا کند که یک قدرت منطقه ای است (تصویر خود در یک قدرت منطقه ای)
نفوذ قاطعی بر گستره جغرافیایی منطقه و همچنین ساختار ایدئولوژیک خود داشته باشد.
دارای توانمندی های نسبتاً بالایی در ارتش، اقتصاد، جمعیتشناختی، امور سیاسی و ایدئولوژیکی باشد.
به خوبی در منطقه یکپارچه شده باشد.
وظایف امنیت منطقه ای را تا حد بالایی در دستور کار خود تعریف کند.
به عنوان یک قدرت منطقه ای نزد قدرت های دیگر در منطقه و فراتر از آن و به ویژه نزد دیگر قدرت های منطقه ای اعتبار داشته باشد.
دارای ارتباط خوبی با مجامع منطقه ای و جهانی باشد.
قدرت های منطقه ای قطبیت یک ناحیه منطقه ای را شکل می دهند. معمولاً، قدرت های منطقه ای دارای توانمندی هایی هستند که در منطقه مهم است، اما دارای توانمندی هایی در مقیاس جهانی نیستند. در تعریف های قدرت منطقه ای اندکی تضاد وجود دارد. کنسرسیوم اروپایی برای پژوهش های سیاسی یک قدرت منطقه ای را به عنوان «یک دولت متعلق به یک ناحیه تعریف شده از نظر جغرافیایی که از نظر اقتصادی و نظامی بر این منطقه حاکم است، قادر به اِعمال نفوذ مسلط در منطقه و نفوذ قابل توجهی در مقیاس جهانی است، مایل به استفاده از منابع قدرت است و توسط همسایگان خود به عنوان رهبر منطقه ای به رسمیت شناخته یا حتی پذیرفته شده» تعریف می شود.
مؤسسه مطالعات جهانی و منطقه ای بیان می کند که یک قدرت منطقه ای باید:
در ادامه، کشورهایی که توسط روابط بین المللی و متخصصین علوم سیاسی، تحلیلگران یا دیگر متخصصین به عنوان قدرت منطقه ای تعریف شده اند آمده اند. این کشورها تا حدی معیارهای داشتن وضعیت قدرت منطقه ای که در بالا اشاره شد را دارند. متخصصین دیگر، دارای نظرات متفاوتی در مورد کشورهایی که دقیقاً قدرت منطقه ای هستند دارند. کشورها بر اساس ناحیه آنها و به صورت الفبایی مرتب شده اند. قدرت های اصلی یا عمده منطقه ای (که قدرت های محوری نیز نامیده می شوند) توسط تحلیلگران در نواحی عمده قرار داده شده اند. قدرت های منطقه ای عمده پررنگ، و قدرت های منطقه ای جزئی به صورت معمولی نوشته شده اند.
بخشی از یک منطقه قابل تعریف را با هویت خود تشکیل دهد.
ادعا کند که یک قدرت منطقه ای است (تصویر خود در یک قدرت منطقه ای)
نفوذ قاطعی بر گستره جغرافیایی منطقه و همچنین ساختار ایدئولوژیک خود داشته باشد.
دارای توانمندی های نسبتاً بالایی در ارتش، اقتصاد، جمعیتشناختی، امور سیاسی و ایدئولوژیکی باشد.
به خوبی در منطقه یکپارچه شده باشد.
وظایف امنیت منطقه ای را تا حد بالایی در دستور کار خود تعریف کند.
به عنوان یک قدرت منطقه ای نزد قدرت های دیگر در منطقه و فراتر از آن و به ویژه نزد دیگر قدرت های منطقه ای اعتبار داشته باشد.
دارای ارتباط خوبی با مجامع منطقه ای و جهانی باشد.
قدرت های منطقه ای قطبیت یک ناحیه منطقه ای را شکل می دهند. معمولاً، قدرت های منطقه ای دارای توانمندی هایی هستند که در منطقه مهم است، اما دارای توانمندی هایی در مقیاس جهانی نیستند. در تعریف های قدرت منطقه ای اندکی تضاد وجود دارد. کنسرسیوم اروپایی برای پژوهش های سیاسی یک قدرت منطقه ای را به عنوان «یک دولت متعلق به یک ناحیه تعریف شده از نظر جغرافیایی که از نظر اقتصادی و نظامی بر این منطقه حاکم است، قادر به اِعمال نفوذ مسلط در منطقه و نفوذ قابل توجهی در مقیاس جهانی است، مایل به استفاده از منابع قدرت است و توسط همسایگان خود به عنوان رهبر منطقه ای به رسمیت شناخته یا حتی پذیرفته شده» تعریف می شود.
مؤسسه مطالعات جهانی و منطقه ای بیان می کند که یک قدرت منطقه ای باید:
در ادامه، کشورهایی که توسط روابط بین المللی و متخصصین علوم سیاسی، تحلیلگران یا دیگر متخصصین به عنوان قدرت منطقه ای تعریف شده اند آمده اند. این کشورها تا حدی معیارهای داشتن وضعیت قدرت منطقه ای که در بالا اشاره شد را دارند. متخصصین دیگر، دارای نظرات متفاوتی در مورد کشورهایی که دقیقاً قدرت منطقه ای هستند دارند. کشورها بر اساس ناحیه آنها و به صورت الفبایی مرتب شده اند. قدرت های اصلی یا عمده منطقه ای (که قدرت های محوری نیز نامیده می شوند) توسط تحلیلگران در نواحی عمده قرار داده شده اند. قدرت های منطقه ای عمده پررنگ، و قدرت های منطقه ای جزئی به صورت معمولی نوشته شده اند.
wiki: قدرت منطقه ای