کلمه جو
صفحه اصلی

متناذر

فرهنگ فارسی

ترساننده هم را

لغت نامه دهخدا

متناذر. [ م ُ ت َ ذِ ] (ع اِ) شیر بیشه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط).


متناذر.[ م ُ ت َ ذِ ] (ع ص ) همدیگر را ترساننده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). همدیگر را پند دهنده یا ترساننده . (ناظم الاطباء). رجوع به تناذر شود.


متناذر. [ م ُ ت َ ذِ ] ( ع اِ ) شیر بیشه. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیطالمحیط ).

متناذر.[ م ُ ت َ ذِ ] ( ع ص ) همدیگر را ترساننده. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). همدیگر را پند دهنده یا ترساننده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تناذر شود.


کلمات دیگر: