کلمه جو
صفحه اصلی

نخشیدن

لغت نامه دهخدا

نخشیدن. [ ن َ دَ ] ( مص ) شکستن سرو شکافتن کاسه سر. ( از ناظم الاطباء ) ( از شعوری ).


کلمات دیگر: