کلمه جو
صفحه اصلی

متمرغ

لغت نامه دهخدا

متمرغ. [ م ُ ت َ م َرْ رَ ] ( ع اِ ) جای غلطیدن.( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). جایی که اسب در آن غلط میزند و میغلطد. ( ناظم الاطباء ).

متمرغ. [ م ُ ت َ م َرْ رِ ] ( ع ص ) غلطنده در خاک. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). اسب در خاک غلطنده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تمرغ شود. || جای لغزان. ( ناظم الاطباء ).

متمرغ . [ م ُ ت َ م َرْ رَ ] (ع اِ) جای غلطیدن .(از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). جایی که اسب در آن غلط میزند و میغلطد. (ناظم الاطباء).


متمرغ . [ م ُ ت َ م َرْ رِ ] (ع ص ) غلطنده در خاک . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اسب در خاک غلطنده . (ناظم الاطباء). رجوع به تمرغ شود. || جای لغزان . (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: