صحابی است
احمری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
احمری. [ اَ م َ ] ( اِخ ) مدنی. صحابی است.
احمری. [ اَ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب باحمر بطنی از ازد و ابوظلال هلال بن ابی مالک الاعمی الأحمری از اهل بصره بدانجامنسوبست. و ابومحمد احمدبن محمدبن احمد الاحمری المروزی منسوب بجدّ خویش از اهل مرو باشد و ابوذرعة السحی در تاریخ مرو ذکر او آورده است. ( انساب سمعانی ).
احمری. [ اَ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب باحمر بطنی از ازد و ابوظلال هلال بن ابی مالک الاعمی الأحمری از اهل بصره بدانجامنسوبست. و ابومحمد احمدبن محمدبن احمد الاحمری المروزی منسوب بجدّ خویش از اهل مرو باشد و ابوذرعة السحی در تاریخ مرو ذکر او آورده است. ( انساب سمعانی ).
احمری . [ اَ م َ ] (اِخ ) مدنی . صحابی است .
احمری . [ اَ م َ ] (ص نسبی ) منسوب باحمر بطنی از ازد و ابوظلال هلال بن ابی مالک الاعمی الأحمری از اهل بصره بدانجامنسوبست . و ابومحمد احمدبن محمدبن احمد الاحمری المروزی منسوب بجدّ خویش از اهل مرو باشد و ابوذرعة السحی در تاریخ مرو ذکر او آورده است . (انساب سمعانی ).
دانشنامه عمومی
احمری (منسوب به احمر) یک نام خانوادگی است. افراد شاخص با این نام از این قرارند:
بیوک احمری، طراح گرافیک و نقاشی ایرانی
سهراب احمری، روزنامه نگار اهل ایران
بیوک احمری، طراح گرافیک و نقاشی ایرانی
سهراب احمری، روزنامه نگار اهل ایران
wiki: احمری
کلمات دیگر: